English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3586 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
boo boo U اشتباه کاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bobble U اشتباه کاری لغزش
bobbles U اشتباه کاری لغزش
bumble U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbled U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
it is all a pretence U سراسر تظاهریا اشتباه کاری است
Other Matches
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
mistakenness U اشتباه
mistaking U اشتباه
fallacies U اشتباه
error U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
fumbles U اشتباه
mistake U اشتباه
flounders U اشتباه
floundering U اشتباه
fallacy U اشتباه
fumble U اشتباه
wrongs U اشتباه
mistakes U اشتباه
discrepancy U اشتباه
barratry U اشتباه
flounder U اشتباه
errancy U اشتباه
goofing U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
goofs U اشتباه
snafu U اشتباه
goof U اشتباه
floundered U اشتباه
errors U اشتباه
mix up U اشتباه
mix-up U اشتباه
mix-ups U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
goofed U اشتباه
fault U اشتباه
trips U اشتباه
lap sus U اشتباه
overseen U در اشتباه
tripped U اشتباه
trip U اشتباه
wrong U اشتباه
faulted U اشتباه
jeofail U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
incorrectness U اشتباه
faults U اشتباه
fumbled U اشتباه
faux pas U اشتباه
clanger U اشتباه
wronging U اشتباه
professional misconduct U اشتباه حرفهای
trip up <idiom> U اشتباه کردن
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
slipped U اشتباه لیزی
boner U اشتباه مضحک
slip U اشتباه کردن
slip U اشتباه لیزی
parachronism U اشتباه تاریخی
systematic error U اشتباه سیستماتیک
syntax error U اشتباه ترکیبی
probable error U اشتباه احتمالی
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
absolute error U اشتباه مطلق
blunderingly U ازروی اشتباه
slipped U اشتباه کردن
malentendu U اشتباه فهمیدن
blunders U اشتباه بزرگ
blunders U اشتباه لپی
slips U اشتباه کردن
erroneous U غلط اشتباه
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
peccant U اشتباه کار
faults U تقصیر اشتباه
slips U اشتباه لیزی
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
blooper U اشتباه احمقانه
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
blunders U اشتباه کردن
typo U اشتباه تایپی
lapsus linguac U اشتباه لپی
to goof up [American E] U اشتباه کردن
faulted U تقصیر اشتباه
mistook U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
slip-up U اشتباه کردن
slip up U اشتباه کردن
misconstrue U اشتباه کردن
fallible U اشتباه کننده
blunder U اشتباه کردن
dead shot U تیر اشتباه
typing error U اشتباه تایپی
delivery error U اشتباه در تیراندازی
deflection error U اشتباه سمت
deflection error U اشتباه انحراف
misprints U اشتباه چاپی
misprint U اشتباه چاپی
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
deflection error U اشتباه سمتی
misconstrued U اشتباه کردن
misconstrues U اشتباه کردن
goofing U اشتباه کردن
goofed U اشتباه کردن
goof U اشتباه کردن
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
goofs U اشتباه کردن
computational U اشتباه در محاسبه
unmistakable U خالی از اشتباه
misconstruing U اشتباه کردن
dispersion error U اشتباه پراکندگی
disabuse U از اشتباه دراوردن
disabused U از اشتباه دراوردن
disabuses U از اشتباه دراوردن
disabusing U از اشتباه دراوردن
peccadilloes U اشتباه کوچک
fault U تقصیر اشتباه
miscarriages of justice U اشتباه قضایی
mistaken party U اشتباه کننده
mistaking U اشتباه کردن
bedlam U اشتباه شدید
mistake of law U اشتباه حکمی
inaccuracy U اشتباه غلط
unerring U اشتباه نشدنی
you are mistaken U در اشتباه هستید
inaccuracy U خطا یا اشتباه
mistakes U اشتباه کردن
mistakenness U در اشتباه بودن
oversight U اشتباه نظری
blaming U اشتباه گناه
blames U اشتباه گناه
blamed U اشتباه گناه
blame U اشتباه گناه
inaccuracies U اشتباه غلط
inaccuracies U خطا یا اشتباه
miswrite U اشتباه نوشتن
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
oversights U اشتباه نظری
metachronism U اشتباه تاریخی
falsely <adv.> U بطور اشتباه
faultily <adv.> U بطور اشتباه
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
miscalculations U محاسبه اشتباه
fumbles U اشتباه کردن
fumbled U اشتباه کردن
misplay U بازی اشتباه
miscalculation U محاسبه اشتباه
fumble U اشتباه کردن
mistake U اشتباه کردن
mistake of fact U اشتباه موضوعی
mistakable U قابل اشتباه
miscue U اشتباه کردن
bloomer U اشتباه احمقانه
phonily <adv.> U بطور اشتباه
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
mils trip U اشتباه میلیمی
misstep U اشتباه درقضاوت
blundering U اشتباه کردن
flub U اشتباه احمقانه
to set U از اشتباه دراوردن
mistaken U اشتباه کرده
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
blundering U اشتباه لپی
by accident <adv.> U بطور اشتباه
bunglers U اشتباه کار
to put wise U از اشتباه دراوردن
spuriously <adv.> U بطور اشتباه
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
peccadillos U اشتباه کوچک
misguidely U از روی اشتباه
peccadillo U اشتباه کوچک
to make a mistake U اشتباه کردن
to make an error U اشتباه کردن
bungler U اشتباه کار
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
miscarriage of justice U اشتباه قضایی
blundered U اشتباه کردن
blundered U اشتباه لپی
blundered U اشتباه بزرگ
blunder U اشتباه لپی
Recent search history Forum search
1incentive
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1چیزی که عوض داره گله نداره
1confinement factor
1This student is stupid ,close the book on him.
3midas touch
1Jack Attac
1کنایه از چیست
1to take a spell at whell
1Success is not the key to happiness. Happiness is the key to success. If you love what you are doing, you will be successful.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com